ارزش اجتماعی صداقت و راستی

چکیده:

صداقت و راستی صفتی است که اسلام عزیز از همان آغاز نزول وحی بر محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وسلم بر آن تأکید نموده و این صفت را مقدمه و سرآغاز تمام خوبی‌هایی می‌داند که جامعة انسانی به آن نیازمند است.

صداقت نیز همانند دیگر صفات برتر انسانی تنها از طریق آموزش و شناخت خوبی‌های آن، در شخصیت فرد نهادینه نشده و در جامعة بشری انتشار نمی‌یابد، بلکه نیاز است تا افراد جامعه از طریق تربیت پیوسته و دوامدار رابطة خود را با این صفت برقرار نموده و استحکام بخشند، به‌گونه‌ای که تعامل صادقانه در شخصیت آنان به ملکه تبدیل شود.

مقالة حاضر تحقیقی است پیرامون صداقت و راستی که نویسنده سعی نموده است این ویژگی را از ابعاد مختلف به بررسی گرفته و ثابت نماید که جامعة انسانی بیش از هر چیز دیگر نیاز به نهادینه شدن این صفت در شخصیت افراد خود دارد تا در نتیجة انتشار این ویژگی جامعه صلاحیت پیشرفت در ابعاد مختلف مادی و معنوی را پیدا کند.

ملخص البحث:

الصداقة صفة یؤکدها الإسلام منذ بدأ الوحی علی سیدنا محمد صلی الله علیه وسلم ویعتبرها مقدمة جمیع أنواع البر التی یحتاجها المجتمع الإنسانی.

الصداقة صفة کبقیة الصفات الإنسانی ولا یوجد فی شخص ولا تنتشر فی مجتمع من طریق التعلم والتعرف علی خیراتها وفضائلها فحسب، بل یجب أن تعمق هذه الصفة فی نفوس أفراد المجتمع من طریق تربیة مستمرة شاملة بحیث تجعل الصداقة فی نفس کل شخص صفة راسخة علی الدوام والبقاء.

هذه المقالة بحث حول صفة الصداقة، بحیث حاول الباحث فیها أن یبحث هذه الصفة من جوانب مختلفة ویؤکد علی أن المجتمع الإنسانی قبل کل شیء یحتاج إلی تحکیم صفة الصداقة فی نفوس أبنائها، لأن اشاعة الصداقة فی أوساط المجتمع وتزیین هذه الصفة فی قلوب أفرادها تجعل المجتمع قادراً حتی یرتقی ویرتفع فی شتی جوانب الحیاة المادیة والمعنویة.
واژه‌های کلیدی: صداقت، ارزش، اجتماع، کذب.

مقدمه:

موجودیت پدیده‌های شومی مانند ظلم، بی‌عدالتی، خیانت، فریبکاری و امثال اینها در جوامع انسانی، از دیرباز اندیشمندان را برآن داشته است تا در مورد جامعه‌ای فکر کنند که در آن حق و عدالت به معنای واقعی کلمه اظهار وجود کرده و خبری از پدیده‌های فوق الذکر نباشد. برخی‌ها این ایده را در قدیم الایام نسبت می‌دهند به افلاطون که گویا وی اولین دانشمندی بود که این مسأله را مطرح نمود و از آن پس نیز کسانی آمدند و چنین تصوری را طرح نموده و به آن نام‌هایی نیز دادند مانند (Utopianism – ناکجاآباد). (https://fa.m.wikipedia.org) (آرمان شهر)، (مدینة فاضله) و امثال اینها که منظور همه اجتماع انسانی نمونه‌ای است که تمام خوبی‌ها در آن موج می‌زند و هیچ اثری از زشتی و پلشتی در آن وجود ندارد.

در این‌که چنین جامعة انسانی آرمانی، هیچ‌گاهی وجود نداشته است همگی اتفاق نظر دارند، و اما این‌که آیا ممکن است روزی در جهان و یا در نقطه‌ای از روی زمین چنین جامعه‌ای برپا گردد، انسان‌ها بسته به سطح فهم و دانش و یا مرام و مقصد خود تصوراتی گوناگون دارند که ما در این‌جا در صدد بیان آن نیستیم. منظور نگارنده در این نوشته اشاره به یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جامعة آرمانی است که اگر برای آن کار شود، تا حد زیادی دست‌یافتنی است، و در صورت گسترش و نهادینه شدن آن بسیاری از مشکلات اجتماعی یا برطرف می‌شود و یا به حداقل ممکن کاهش می‌یابد و در نتیجة آن جامعه می‌تواند خیلی زود در ابعاد مختلف رشد و ترقی کند.

ویژگی‌ای که می‌خواهیم در مورد آن مطالبی را عرض نماییم «صداقت و راستی» است. الله تبارک و تعالی از این خصوصیت به حیث یکی از بزرگ‌ترین ویژگی‌های موجود در بهشت یاد می‌کند که اهل جنت در پرتو آن در آن‌جا با خیال آسوده و بدون تشویش زندگی می‌کنند: {لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا}. (1)
(آنان در آن‌جا نه سخن بیهوده‌ای می‌شنوند و نه هم سخن دروغی را).

این بشارتی است از جانب الله متعال برای بندگان مؤمنش، گویا ایشان از تعاملات غیرصادقانه در دنیا خیلی رنج ‌برده‌اند و انتظار دارند با رفتن از این جهان، دیگر از شر این آفت اجتماعی برای همیشه خلاص شوند.

مبرمیت‌ها:

تحقیق در مورد صفت صداقت و راستی و بررسی این ویژگی انسانی از جوانب مختلف و متعدد امری است که باید به طور پیوسته از جانب محققان و نویسندگان علوم انسانی به خصوص دانشمندان مسلمان با جدیت مورد توجه قرار گرفته و هر نویسنده به اندازة توان و استعداد خود در این مورد بگوید و بنویسد و تا حدی که برایش ممکن است آراء و نظریات خود را در میان آحاد ملت پخش و نشر نماید، زیرا انسان‌ها با تأثر از وسوسه‌های شیطانی و هواهای نفسانی چه بسا که برترین صفات انسانی را کنار گذاشته و بر خلاف آن عمل نمایند. متأسفانه جامعة افغانی در اثر جنگ‌های چهاردهة اخیر در ابعاد مختلف آسیب‌پذیر شده و یکی از جوانب آسیب‌دیدة مردم ما کم‌توجهی به صفات برتر انسانی از جمله صداقت و راستی است که به تبع آن مشکلات زیادی در جامعه منتشر شده است.

هرچند در مورد صداقت و راستی کتاب‌ها و مقالات زیادی نوشته شده است، اما مقالة حاضر آثار اجتماعی این صفت را به‌گونه‌ای مورد بررسی قرار داده که شرایط کنونی جامعة ما تقاضای آن را دارد.

هدف

تحقیق حاضر گامی است در راستای عطف توجه روشنفکران و اهل مطالعه به این قضیه که بدبختانه تا حد زیادی به فراموشی سپرده شده است. باور نویسنده این است که برای از بین بردن هر نابسامانی اجتماعی و نهادینه ساختن هر برتری، ابتدا باید اهل تحقیق و نویسندگان دست به‌کار شده و در مورد آن تحقیق کنند و بنویسند و با دلایل علمی و شواهد واقعی توجه عموم مردم را به عواقب ناگوار نابسامانی‌ها و مزایای برتری‌ها جلب کنند. بنابراین هدف از نگارش این مقاله نیز جلب توجه اهل مطالعه به صفت صداقت به حیث یکی از عوامل مؤثر در روند اجتماعی و سیاسی کشور عزیز ما بوده است.

روش تحقیق

شیوة تحقیق در این مقاله بیشتر جنبة کتاب‌خانه‌ای دارد و محقق سعی نموده است تا در حد امکان از کتاب‌خانه‌های فزیکی و کتاب‌خانه‌های کمپیوتری و انترنتی استفاده ببرد. البته استفاده از تجارب میدانی شخصی نیز در تهیة اثر تا اندازه‌ای نقش داشته است.

معنی و مفهوم صداقت

صداقت کلمة عربی است که: «دوستی، دوستی از روی راستی و درستی» را معنی می‌دهد. (2)
زبیدی در تاج العروس در مورد صدق بیان زیبایی را ارائه نموده است: «صدق مطابقت گفتار با ضمیر و رویدادی است که از آن خبر داده می‌شود، هرگاه یکی از شروط یاد شده متحقق نگردد، سخن گفته شده به شکل کامل صدق نیست،‌ به این صورت که یا اصلاً چنین سخنی را صدق نمی‌گویند، و یا این‌که ممکن است از یک جهت صدق گفته شود و از جهت دیگر کذب، مانند سخن کافری که بدون اعتقاد بگوید محمد فرستادة الله است، چنین سخنی را از این جهت که در حقیقت راست است، می‌شود صدق گفت، و از این جهت که سخن گوینده به آن‌چه در ضمیرش نهفته است موافق نیست، کذب است. به همین دلیل الله تعالی سخن منافقان را که برای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم می‌گفتند تو پیامبر الله هستی، دروغ شمرده و فرموده است:‌

{وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ}. (3)
(الله شهادت می‌دهد که منافقان دروغگو می‌باشند).

بنابراین مفهوم، صداقت آن است که انسان در تعامل خود با دیگران به‌گونه‌ای عمل کند که همة گفتار او در مطابقت با ضمیرش و رویدادهایی قرار داشته باشد که وی از آن سخن می‌گوید؛ چه در غیر این صورت شخص وارد دایرة کذب گردیده و سخنش قابل اعتماد و باور نیست.
در زبان عربی واژة صداقت به معنای محبت صادقانه و خیرخواهی برای دوست به کار می‌رود. (4)

نقش تربیت در رعایت صداقت و راستی

هرچند تمام انسان‌ها اعم از مسلمان و کافر و عالم و جاهل و خورد و بزرگ، می‌پذیرند که راستی و صداقت چیز خوبی است، اما در میدان عمل بسیاری از انسان‌ها در تعاملات اجتماعی خود به مجرد روبه‌رو شدن با کوچک‌ترین مشکلی صداقت را کنار گذاشته به دروغ و تزویر و حیله و نیرنگ متوسل مي شوند.

رعایت صداقت و راستی در گفتار و کردار همیشه و در همة موارد امری دشوار است که هر کس نمی‌تواند از عهدة آن برآید، چرا که احیاناً تعامل صادقانه از ما می‌طلبد تا به کاستی‌ها و ضعف‌های خود اعتراف کنیم، بعضی اوقات مجبور می‌شویم ترجیح دیگران را بر خود بپذیریم، گاهی در نزد کسانی که فکر می‌کنیم از ما خوردتراند ملامت و سرزنش می‌شویم، در مواردی ممکن است منافع مادی ما به خطر مواجه شود و امثال اینها که تحمل آن بر نفس انسانی دشوار می‌آید.

بنابراین عادت شدن به رعایت صداقت و راستی نیاز به تربیت و ریاضت مستمر و پیوسته دارد. بعضی‌ها فکر می‌کنند که علم و دانش و شناخت خوبی‌های صداقت و بدی‌های کذب و دروغ، و یا آشنایی با پاداش راستی و کیفر دروغ می‌تواند باعث شود که انسان در تعاملات خود از کذب و دروغ اجتناب کرده، صداقت و راستی را رعایت نماید. اما عملاً دیده می‌شود که اگر پای تربیت و ریاضت در میان نباشد، انسان از علم و دانش خود بیشتر در جهت توجیه و تأویل کارها و تصرفات ناصواب خود استفاده نموده و سعی می‌کند دروغ‌ها و نیرنگ‌های خود را موجه جلوه دهد.

به همین دلیل ما در میان طیف‌های مختلف جامعه اعم از سیاستمداران، دانشمندان، علما، شخصیت‌ها، دعوتگران، پارسایان، تاجران و مردمان عادی، از هر دو نوع «صادق و کاذب» نمونه‌های زیادی را می‌بینیم که متأسفانه نوع «کاذب» آن همیشه زیادتر است.
لهذا تلاش و کوشش در جهت فراهم نمودن زمینه‌های تربیت و ریاضت افراد و از آن طریق بالابردن توانایی‌های معنوی آنان، پیش‌شرط گسترش صداقت و راستی در سطوح مختلف جامعه می‌باشد.

نمونه‌ای از جامعة ساخته شده بر اساس صداقت و راستی

اگر قرار باشد که در این دنیا جامعه‌ای به شهر آرمانی و یا همان مدینة فاضله نزدیک بوده باشد، شکی نیست که جامعة ساخته شده توسط پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم دقیق‌ترین مصداق آن خواهد بود. زیرا تنها در همان جامعه بود که شخص در حالی که می‌دانست در صورت اقرار و اعتراف به جرمش چه مجازات سنگینی در انتظار او است، اما با وجود آن هم ترجیح می‌داد جانب صداقت را از دست ندهد، و در این مورد نمونه‌های زیادی در زمان حیات رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم وجود دارد از جمله، اعتراف ماعز اسلمی به جرم زنا، (5) و اقرار زن غامدی به جرم زنا (6). و اعتراف کعب بن مالک و دوستانش از تخلف در غزوة تبوک (7) و مثال‌های زیادی از این قبیل که تنها در همان جامعه نمونه‌های عملی آن را می‌تواند مشاهده نمود.

در این مثال‌ها نقش دانش و معرفت به اندازة تربیت و ریاضت پُررنگ نیست، از داستان کعب بن مالک این قضیه به خوبی هویدا می‌گردد؛ زیرا توانایی‌های معنوی کعب او را برآن داشت تا برخلاف منافقانی که آمدند و با سرهم کردن دروغ‌هایی از محضر رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم به ظاهر برائت گرفتند، و او هم در حالی که می‌توانست به آوردن چند بهانه‌هایی – که طبعاً صادقانه نبود- برائت گرفته و به خانة خود برگردد، ولی قدرت معنوی بالای وی به او بصیرتی بخشیده بود که می‌توانست با آن آینده‌های بسیار دور را که از دید منافقان پنهان بود نظاره کند و با قبول مجازات عاجل امروز، خود را از شر بدبختی‌هایی که در صورت متوسل شدن به دروغ در آینده‌ها در انتظارش بود، رهایی بخشد.

بله، زندگی انسان در این دنیا ابعاد پیدا و پنهان زیادی دارد که بسیاری از موارد آن با عینک علم و دانش قابل دید نیست و با اتکا به زیرکی و ذکاوت نمی‌توان آن را درک کرد و فهمید.

یکی از دقیق‌ترین مسایلی که ابعاد پوشیدة آن به مراتب بیشتر و مهم‌تر از جوانب آشکار آن می‌باشد، همین قضیة صداقت است؛ پایبندی به صداقت و راستی در بسیاری از موارد عجالتاً شخص را دچار مشکل می‌سازد، و بسیاری از انسان‌ها بر اساس طبیعت عجولانه‌ای که دارند نمی‌توانند به امید دست‌یابی به فضایل آینده، امتیازات نزدیک را از دست بدهند و یا به امید رهایی از مشکلات نسیه، مشاکل نقد را به جان بخرند، به همین دلیل باوجود این‌که می‌دانند راستی بهتر است، اما در خود قدرت و توانایی کافی برای رعایت صداقت نمی‌بینند. الله تعالی در مورد این ویژگی انسان‌ها می‌فرماید:
{كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ (20) وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ}. (8)
(نه چنين است [كه شما دربارة معاد مي‌پنداريد]! اصلاً شما دنياي گذرا را دوست مي‌داريد. و آخرت را رها مي‌سازيد).

داستان هرقل پادشاه روم با نامة رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم و گفتگوهایی که میان او و ابوسفیان در مورد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم رد و بدل گردید دلیل بسیار واضحی بر این امر است؛ زیرا هرقل به وضوح دانست که محمد صلی‌الله‌علیه‌وسلم پیامبر الله است، اما زمانی که دید در صورت پذیرفتن این حقیقت احتمالاً مقام و منصب برحال خود را از دست می‌دهد به مردم خود دروغ گفت. (9)

با دقت در مورد داستان هرقل و تعامل غیرصادقانة وی با نامة رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم، برخی از ارزش‌های اجتماعی صداقت و راستی برای ما نمایان می‌گردد:

اول- انسان‌ها غالباً با زیر پاگذاشتن صداقت منافع شخصی خود را بر منافع اجتماعی ترجیح می‌دهند، این حقیقت از دروغ گفتن یک دوکاندار به مشتری‌های وی شروع شده و تا تعامل یک امپراطور همانند هرقل به ملت خود، تمام سطوح اجتماع را در بر می‌گیرد.

در همین مورد اگر هرقل حقیقتی را که به آن باور پیدا کرده بود صادقانه به مردم خود توضیح می‌داد و تا پای جان بر آن پافشاری می‌کرد و لو این‌که از وی نمی‌پذیرفتند و او را از ریاست برکنار می‌کردند حداقل نتیجه این می‌شد که خیلی از مردمان تحت امر او که طالب حقیقت بودند ایمان می‌آوردند و در نتیجه خود او با کسانی که ایمان آورده بودند وجداناً راحت می‌شدند و در آخرت رستگار می‌بودند، در حالی که این احتمال هم منتفی نبود که بعد از اندکی کشمکش و درگیری، او در این مبارزه پیروز شده و مناطق تحت سیطره‌اش بدون جنگ و خونریزی در زیر لوای اسلام زندگی شرافتندانة جدیدی را آغاز کنند، چیزی که سال‌ها به تعویق افتاد و بعد از جنگ‌های سنگین و خونین بالآخره به دست آمد.

دوم- انسان در بسا اوقات با نادیده گرفتن صداقت امتیازات عاجل محدود و زودگذر را به دست آورده و در مقابل فضایل بزرگ پیش روی خود را از دست می‌دهد؛ همین هرقل که در اواخر سال (6هـ ق)، (10) دعوت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را نپذیرفت، با خواری و ذلت در سال (20هـ ق)، (11) یعنی 14 سال بعد از آن تاریخ و در آستانة فتح مصر توسط مسلمانان، درگذشت و با کوله‌باری از گناهان خود و پیروانش روانة جهنم شد. رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم در نامه‌ای که به وی فرستاده بودند به این مسأله نیز به صراحت اشاره فرموده بودند:

«فَإِنِّي أَدْعُوكَ بِدِعَايَةِ الْإِسْلَامِ أَسْلِمْ تَسْلَمْ يُؤْتِكَ اللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَيْنِ فَإِنْ تَوَلَّيْتَ فَإِنَّ عَلَيْكَ إِثْمَ الْأَرِيسِيِّينَ». (12)
(بدان که من تو را به اسلام دعوت مي‌كنم. مسلمان شو در امان می‌مانی و الله تعالی تو را دو مرتبه پاداش می‌دهد، و اگر [از قبول دعوت من] روي بگرداني، گناه رعيت و زيردستانت برگردن تو خواهد بود).

اضرار شیوع کذب و فریب در جامعه

جامعه‌ای که در آن دروغ و فریب شایع گردد، به تبع آن امراض دیگری مانند: بی‌اعتمادی، بی‌رحمی، ضیاع وقت و ده‌ها مرض دیگر نیز در آن انتشار می‌یابد که در نتیجة آن خشک و تر به پای هم می‌سوزند.

داستان چوپان دروغگو، یکی از داستان‌های معروف زبان فارسی است که در آن به شکل زیبایی ضررهای دروغ به نمایش گذاشته شده است؛ این داستان حکایت چوپانی را به نمایش می‌گذارد که به منظور آزار و اذیت مردم و یا تمسخر اهالی قریه چند مرتبه فریاد برآورده و مردم را برای دور کردن گرگی که وانمود کرده خود را به گله‌اش زده به کمک می‌طلبد و هر بار مردم با چوب و چماق به کمک او می‌آیند،‌ اما زمانی که نزدش می‌رسند به آنان می‌گوید وقتی من سر و صدا کردم گرگ فرار نمود. بالآخره مردم متوجه دروغ او می‌شوند و روزی دیگر واقعاً گرگ به گله‌اش حمله می‌کند و هر چه داد و فریاد می‌کشد کسی به کمکش نمی‌شتابد. چون همه فکر می‌کنند که او مثل دفعات قبل آنان را به دروغ فرا می‌خواند.

مفهوم این داستان در جامعة ما مثال‌های زیادی دارد که همة ما بارها با آن مواجه شده‌ایم و همیشه از آن رنج می‌بریم. شایع شدن دروغ در جامعه ضررهای زیادی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱- ایجاد بی‌اعتمادی
رشد بی‌اعتمادی در میان اعضای جامعه، یکی از پیامدهای عام شدن دروغ و فریب است، چون اگر انسان به طور مثال یکی دو بار از طرف یکی دو تن از اعضای فامیلش که با وی تعامل غیرصادقانه نمودند متضرر گردد، اعتمادش به همة اقارب خدشه‌دار می‌شود؛ به همین صورت اگر انسان از جانب برخی از دوستان و همکارانش فریب بخورد، دیگر به تمام دوستان و همکارانش بی‌باور می‌شود. در حالی که ممکن است خیلی از اقارب و بسیاری از دوستان وی مردمان صادق و خیرخواهی باشند.

۲- بی‌رحمی
شاید بهترین مثال این مورد در جامعة ما بی‌توجهی مردم به فقرا و مستمندان باشد؛ شیوع پدیدة دروغ در میان کسانی که در کوچه و بازار دست به تکدی و سؤال می‌زنند و بسیاری از آنان در بیان نیاز و احتیاج خود دروغ می‌گویند، سبب شده است که مردم نسبت به فقرای واقعی هم بی‌توجه شده و از کنار ضجه و نوحة مادرانی که در هوای سرد و یا گرم با اطفال خورد سال خود در مسیر جاده‌ها و یا دروازه‌های مساجد ناله می‌کنند، با سنگدلی و بی‌رحمی کامل بگذرند. در حالی که چه بسا فقرای واقعی و مستمندانی هم در جامعة ما هستند که شب‌ها و روزها را با اطفال خوردسال خود گرسنه به سر می‌برند. اگر پدیدة دروغ شایع نمی‌بود و تنها مستمندان واقعی دست سؤال به سوی مردم دراز می‌کردند، مسلماً که وضعیت به این منوال نمی‌بود.

۳- ضیاع اوقات
با انتشار پدیدة‌ دروغ و فریب در جامعه، اوقات زیادی از مردم ضایع می‌گردد، ساده‌ترین مثال در این مورد این است که شما وقتی جهت خرید مایحتاج خود به بازار می‌روید، غالباً از دوکان اول و دوم خریداری نمی‌کنید، چون وقتی فروشندة کالا نرخ آن را می‌گوید شما نمی‌دانید که وی در بیان گفتة خود صادق است یا خیر، به همین دلیل از چند دوکان دیگر هم نرخ می‌گیرید تا قیمت کالا را دریابید.

این قضیه احیاناً تا جایی کشیده می‌شود که شخص چندین بازار را می‌گردد و حتی در مواردی روزها را صرف پیداکردن نرخ واقعی کالا می‌کند؛ در حالی که ممکن است بعد از گشت‌وگزار زیاد دوباره به همان دوکان اولی برگردد. حالا اگر در جامعه به جای دروغ صداقت حاکم می‌بود، مردم ما یحتاج خود را از اولین دوکان خریداری می‌کردند و نیازی نبود که این همه وقت را صرف پرس‌وجو از قیمت کالا بنمایند.

آثار اجتماعی صداقت و راستی

و اما نهادینه شدن فرهنگ صداقت و راستی در جامعه باعث می‌شود که آحاد ملت بی‌درنگ به سوی پیشرفت و شگوفایی حرکت نموده و هر کس به اندازة توان و استعداد خود به طور مستمر از نعمت‌های بی‌پایان الهی استفاده نماید. زیرا اطمینان هر فرد به آن‌چه اطرافیان او می‌گویند و می‌نمایانند سبب می‌شود که شخص همیشه برای پیشرفت خود انگیزه پیدا کند و در عین حال از ضایع شدن تلاش‌های خویش هراسی نداشته باشد.

اسلام برای پیشرفت و شگوفایی جامعه در ابعاد مختلف بیش از هر چیز دیگر بر روی بالابردن سطح معنویات انسان‌ها تأکید می‌ورزد و توفیر نعمت‌های الهی را نتیجة ایمان و تقوا امت‌ها می‌داند:

{وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}. (13)
(اگر مردمان اين شهرها و آبادي‌ها ايمان مي‌آوردند و [از كفر و معاصي] پرهيز مي‌كردند‌، بركات آسمان و زمين را بر روي آنان مي‌گشوديم، ولي آنان به تكذيب [پيغمبران و انكار حقایق] پرداختند و ما هم ايشان را به كيفر اعمال‌شان گرفتار و مجازات نموديم).
صداقت و راستی یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های تقوا است به‌گونه‌ای که الله تعالی آن را در کنار تقوا ذکر نموده و تمام نیکی‌ها را به آن منتهی می‌داند، آن‌جا که می‌فرماید:

{لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}. (14)

(اين كه [به هنگام نماز] چهره‌هاي‌تان را به جانب مشرِق و مغرب كنيد، نيكي [تنها همين] نيست. بلكه نيكي [كردار] كسي است كه به الله و روز واپسين و فرشتگان و كتاب [آسماني] و پيغمبران ايمان آورده باشد، و مال [خود] را با وجود علاقه‌اي كه بدان دارد به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و واماندگان در راه و گدايان دهد، و در راه آزادسازي بردگان صرف كند، و نماز را برپا دارد، و زكات را بپردازد، و وفاكنندگان به پيمان خود بوده هنگامي كه پيمان بندند، و در برابر فقر و بيماري و به هنگام نبرد، شكيبايند. اينان كساني هستند كه راست مي‌گويند و به راستي پرهيزكاران ايشان‌اند).

در این آیه مشاهده می‌کنیم که الله تبارک و تعالی همة ابواب خیر و نیکی را به صداقت و تقوا ارجاع می‌دهد، به این معنی که انسان صادق و متقی هر آن‌چه را در بردارندة‌ نیکی است انجام می‌دهد، از جمله: به الله، روز آخرت، کتاب‌های آسمانی و انبیاء ایمان دارد؛ به مستمندان و محتاجان کمک می‌کند؛ نماز را برپا می‌دارد و زکات مالش را می‌دهد؛ به عهد و پیمانش وفا می‌کند و در برابر سختی‌ها و مصیبت‌ها و به هنگام مبارزه صبر و پایداری می‌کند.

اینها مجموعه صفاتی است که اگر در افراد یک جامعه پیدا شود زندگی برای همگان لذت‌بخش و خوشایند خواهد بود، چنان‌چه رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم با تربیت نسلی ایمانی و برخوردار از صفات برتر، جامعة مدینه را به مدینة فاضله و یا همان آرمان‌شهر مبدل ساخته بودند.

نتیجه ‌گیری

بعد از ارائة مطالب فوق بحث خود را با نتیجه‌گیری مختصری پایان می‌دهیم:
۱- صداقت و راستی یکی از ویژگی‌ها و صفات برتر انسانی است که دین مبین اسلام آن را به عنوان اساس و پایة‌ بسیاری از خوبی‌ها و صفات نیک دانسته و بسیاری از صفات نیک را نتیجه و ثمرة این صفت می‌انگارد.

۲- صفت صداقت همانند دیگر صفات برتر انسانی تنها از طریق آموزش و شناخت خوبی‌ها و نتایج آن حاصل نمی‌گردد، بلکه برای نهادینه شدن این صفت در نفس انسانی نیاز به تربیت مستمر و دوامدار است.

۳- کذب و دروغ اگر در جامعه‌ای شایع شود اضرار و پیامدهای بسیار خطرناکی را بر آن جامعه از خود به جا می‌گذارد از جمله: بی‌اعتمادی، بی‌رحمی، ضیاع اوقات و غیره.

۴- صداقت و راستی صفتی است که اگر در افراد یک جامعه پیدا شود، جامعه با قوت و متانت به سوی پیشرفت در ابعاد مختلف تمدنی به پیش می‌رود، چون صداقت و راستی اساس بسیاری از صفاتی است که جامعة انسانی به آن نیاز مبرم دارد.

مآخذ:
1 – النبأ/ 35.
2- عمید، حسن. (۱۳۶۹هـ ش). فرهنگ عمید. چاپ هفتم، تهران: چاپخانة سپهر. ج۲، ص۱۳۵۶.
3- المنافقون/ 1.
4- ابن منظور، محمد بن مکرم. (ب ت). لسان العرب. چاپ اول، بیروت: دار صادر، ۱۰ج: ص:۱۹۳.
5- ترمذی، محمد بن عیسی. (1998م). الجامع الکبیر. طبع دوم، بیروت: دار الغرب الإسلامی، ج: ۱، ص:۳۶.
6- نیشاپوری، مسلم بن حجاج. (ب ت). الجامع الصحیح. بیروت:‌ دار الآفاق الجدیدة، ج: ۵، ص:۱۲۰.
7- غزالی، محمد. (۱۳۷۸هـ ش). سیره آموزی. ترجمة علی اصغر محمدی. چاپ اول، تهران: چاپخانة دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص:۴۷۴.
8- القيامة:20- 21.
9- بخاری، محمد بن اسماعیل. (1400ق). الجامع الصحیح. طبع اول، قاهره: المطبعة السلفیة. ج: 1، ص:۱.
10- ابن خلدون، عبدالرحمن. (1408هـ ق-1988م). تاريخ ابن خلدون. تحقیق: خليل شحاده. چاپ دوم، بیروت: دار الفكر. ج: ۲، ص:۲۶۶.
11- ابن اثیر، علی بن ابی الکرم. (1417هـ ق-1997م). الكامل في التاريخ. تحقيق: عمر عبد السلام تدمري. چاپ اول، بیروت: دار الكتاب العربي. ج:۲، ص:۳۸۸.
12- بخاری، محمد بن اسماعیل. (1400ق). الجامع الصحیح. ج: ۱، ص: ۱.
13- الأعراف:96.
14- البقرة:177.

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب