روشهای تربیه و پرورش اخلاق

اول: امکان حصول فضایل اخلاقی:

آیا کسب فضایل اخلاقی وتقویم اخلاق ممکن است؟ آیا می توان صفات نیک اخلاقی را کسب و از بدیها خود را رهایی بخشید؟
پاسخ به این سوال را در دو نکته ارائه می داریم:

(1) تعدیل و تقویم اخلاق به طور کل ممکن است. به تعبیر دیگر، کسب نمودن فضائل اخلاقی و دور کردن رذائل اخلاقی نیز امر ممکن می باشد. به این دلیل که شریعت اسلامی به آراسته شدن به اخلاق نیکو، دستور فرموده و از ملوث شدن به رذائل نهی کرده است و اگر این دو کار، از حیطه توان بشر بیرون می بود، شریعت اسلامی هیچگاهی به آن دستور نمی داد؛ زیرا امر کردن به انجام اموری که در توان انسان نباشد بیهوده وعبث به شمار می رود.

در فقه اسلامی قواعدی داریم که این امر را به صورت واضح متذکر شده است. در قواعد فقهی می خوانیم: « لاتکلیف إلا بمقدور» (تا زمانی که استطاعت نباشد مکلفیت هم نیست).
« لا تکلیف بمستحیل» ( در امر نا ممکن مکلفیت نیست).

از این دانسته می شود که مکلفیت های اخلاقی ممکن بوده و در حد توان انسان می باشد که اخلاق حمیده را در خود ایجاد و اخلاق رذیله را از خویشتن دور نماید. البته که استعداد وتوانایی های انسان در کسب صفات اخلاقی؛ چه خوب و چه بد در میان آنها متفاوت است. درست همان گونه که توانایی انسان ها در کسب علوم مختلف متفاوت می باشد.

(2) بعضی از افراد فطرتا همراه با صفات خاصی آفریده شده اند، به گونه ای که این صفت بر تمام جنبه های شخصی او سایه می افکند. رسول خدا صلی الله علیه وسلم عائذ بن منذر معروف به اشج، رئیس قبیله عبدالقیس را مخاطب قرار داده فرمود: « در وجود تو دو صفت است که الله متعال آنها را دوست می دارد: برد باری و دور اندیشی، اشج گفت: ای رسول خدا! آیا آن دو صفت از کسب خودم است یا خداوند جل جلاله مرا بر آن آراسته گردانیده است؟ فرمود: خداوند ترا بر آن دو صفت آفریده است» .

حاصل سخن آن که, هرگاه شخصی, صفتی از صفات اخلاقی را به صورت آفرینش در خودش داشته باشد، استحکام بیشتر و استمرار بر آن صفت, برایش سهل تر می باشد؛ زیرا که فطری بودن صفت بهترین کمگار بنده در حصول اخلاق عالی اسلامی, می باشد.

دوم: روشهای پرورش اخلاق نیکو:

حصول فضائل اخلاقی و پرورش نیکی ها با يكي از راههای ذیل ممکن است:
(1) کاستن آثار و عدم پیشرفت در اجرای اقتضاءات اخلاقی: این حکم در حصه اخلاق وخویهایی ممکن است که در هر انسانی از جمله غرائز به شمار است، مانند غضب. از همین رو, در حدیث شریف نقل شده است که شخصی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و گفت: به من نصیحت کن. پیامبر صلی الله علیه وسلم برایش گفت: غضب مشو. شخص سوالش را چند بار تکرار نمود و پیامبر صلی الله وسلم هم برایش همین جواب را می داد که: غضب مشو.

علماء در شرح این حدیث گفته اند: مقصد از نهی کردن پیامبر صلی الله علیه وسلم از غضب نهی کردن اوست از اینکه به اقتضای غضب خود دست به عمل بزند، به این معنی که بایستی آثار غضب را از خودش دفع کند؛ چونکه ریشه کن کردن اصل غضب ممکن نیست.

مطلوب در خوی غضب این نیست که اصل غضب را ریشه کن سازیم؛ بل مطلوب آن است که بر غضب خویش سیطره داشته باشیم و آتش آن را فرو نشانیم و به خواست آن عمل نکنیم.

(2) پیراستن، تهذیب و دور نمودن صفات اخلاقی, از انحراف و تأثیرات زشت محیطی وتربیت نا سالم جامعه.
به گونه مثال: شخصی صفت شجاعت را در تجاوز بر حق دیگران، قتل بیگناهان، ریاء کاری و خود نمایی وماننده آن استعمال می کند، یا خوی سخاوت و کرم را در فخر فروشی، ریاء کاری و ذلیل گردانیدن دیگران به کار می گیرد.

این سجایا در اصل خود پسندیده اند؛ ولی به علت به کار گیری نا درست آنها و استعمال منحرف شان از مسیر صحیح و پسندیده شریعت اسلامی, مذموم شده اند. پس تقویم این دو صفت به این شکل ممکن است که اغراض پست و اهداف خسیس از برابر آنها دور گردیده و در جهت های درست به کار گرفته شوند. پس شجاعت را باید در جهت همکاری با ضعیفان و دفاع از مظلومان، سرکوب کردن ستمگران، جهاد در راه الله، نابودی باطل پرستان و کافران به کار بست و از به کار گیری آن در راستای اهداف خرد و پستی چون ریاء و خود نمایی و کسب جاه ومقام دنیوی, خود داری ورزید.

همچنین صفت سخاوت در جهتی توجیه گردد که مورد پسند الله متعال بوده وسیله کسب رضای او تعالی واقع شود. با این هدف مسلمان باید مال خود را در راههای خیر چون اکرام مهمان و کمک به همسایه، سرپرستی یتیم، همکاری با محتاجان، دستگیری بیوه زنان و سایر وجوه خیر به مصرف برساند.

(3) تبدیل کردن صفات زشت اخلاقی به سجایای نیک اخلاقی، مانند مبدل ساختن دروغگویی به صداقت، مبدل ساختن غدر به وفاء داری، ظلم وتجاوز به عدل وانصاف.

این تبدیلی ممکن می باشد و در اکثر حالات می توان صفات زشت اخلاقی را کنار گذاشت و به جای آن صفات زیبا و پسندیده اخلاقی را جایگزین کرد. این صورت را در وجود کسانی به خوبی مشاهده می کنیم که صادقانه به خدای متعال روی میاورند و از گناهان خویش توبه می نمایند.

همچنین زمانی که مردم مسلمان های نسل اول اسلام که قبلا همه بت پرست وجاهل بودند به محض آن که اسلام میاوردند در وجود شان انقلابی بزرگ رخ می داد به گونه ای که هرکدام آنها – که در زمان جاهلیت انسان های شقی و بد بختی بودند- در زمان اسلام به شخصیت های بزرگ و پر افتخاری تبدیل گردیدند. مثلا: ابوبکر رضی الله عنه مردی معمولی از مردم مکه بود، عمر بن خطاب رضی الله عنه درمیان قومش جوانی از طبقه متوسط بود، زید بن حارثه غلام آزاد شده بود، بلال و صهیب و عمار غلام های بالفعل بودند، خالد بن ولید قهرمانی درجه دوم در محدوده مکه بود نه بیشتر از آن، وقتی که اسلام آمد آن استعدادهای ناب و بزرگ را تقویت نمود و از ایشان شخصیت های جهانی وماندگار درست کرد.

سوم: ابزار بدست آوردن روشهای اخلاقی:

با وسائل وابزار گوناگونی می توان صفات حمیده را در خود غرس کرد و صفات زشت و نکوهیده را از خود ریشه کن ساخت. مهمترین این ابزار قرار ذیل است:

(1) علم: مقصد ما از علم شناخت فضایل اخلاقی وسجایای نیکویی است که اسلام به آنها امر نموده و بالمقابل شناخت رذایلی است که اسلام از ارتکاب آن نهی فرموده است. شناخت شخص مسلمان از فضایل و درک وی از رذایل برای او مهم و بنیادین می باشد.

بدون این شناخت ممکن نیست که بداند با کدام صفات خود را آراسته گرداند و از کدام صفات خود را پاک سازد.
خوشبختانه اسلام تکلیف پژوهش به خاطر شناخت این دو نوع صفات را از دوش مسلمین برداشته وخود این تکلیف را به عهده گرفته و آنها را از خلال نصوص دینی معرفی کرده است تا شخص مسلمان آنها را معیار قرار داده زندگی خویش را مطابق آن عیار سازد.

(2) درک نیاز انسانی از آراسته شدن به صفات نیکو و اجتناب از صفات زشت: این کافی نیست که ما صفات نیکو و صفات زشت را صرف بشناسیم؛ بلکه این هم مهم است که بدانیم ما نیاز داریم تا صفات نیکو را در خود بیافرینیم و صفات زشت را از خود دور کنیم؛ زیرا وجود اخلاق نیکو سبب افزایش ایمان و اخلاق زشت سبب ضعف ایمان و افتادن در جهنم می شود. این گونه معرفت سبب می شود که انسان خود را به چیزی آراسته کند که به نفعش می باشد واز چیزی دوری گزیند که به ضررش تمام می شود.

(3) حضور ذهن داشتن از درک نافع بودن اخلاق نیکو ومضر بودن اخلاق زشت: اگر ما نسبت به نافع بودن اخلاق نیکو و مضر بودن اخلاق زشت حضور ذهن نداشته باشیم، فراموش می کنیم و این فراموشی منجر به بی توجهی به ارزشهای اخلاقی می گردد و اثر آن را در نفس وسلوک انسان ضعیف می گرداند. به خاطر همین زود فراموشی, قرآن کریم ارزشهای اخلاقی را به طور مکرر به یادمان میاورد. پس تذکیر ویاد دهانی همیشگی ارزشهای اخلاقی و اینکه بنیاد آن ایمان و عقیده اسلامی است، عملکرد مسلمان را همیشه در چارچوب اخلاق اسلامی نگهمیدارد.

(4) تقویت معانی ومفاهیم ایمان به الله، ایمان به آخرت وایمان به رسالت حضرت محمد صلی الله علیه وسلم: در این صورت انسان یقین پیدا می کند که از این جهان می رود و از تمام اعمال خود مورد بازپرس قرار می گیرد و ارزشهای اخلاقی از جمله اعمال است، آنگاه برای درست نمودن اخلاق خود در تطابق با بنیادهای ایمان وعقیده اش تلاش می ورزد. هر اندازه که تقوی و عقیده در قلب قوی تر شود نفس انسانی برای پذیرش ارزشهای اخلاقی آماده تر می گردد.

(5) قیام به اعمال نیکو: انجام اعمال نیکو و قیام به کردارهای خدا پسندانه سبب می گردد که اخلاق خوب قوام بیشتر پیدا کند ونفس انسانی را آماده می سازد تا اخلاق پاکیزه را به زودی و آسانی بپذیرد واخلاق زشت ونکوهیده را از خود کنار گذارد و علم بدون عمل در این راستا کافی نمی باشد. در قرآن کریم آمده است:” قدأفلح من زکاها” (کامیاب کسی است که نفسش را پاک گرداند). در قرآن کریم نیامده که به کامیابی کسی می رسد که شیوه ها وکیفیت تزکیه نفس را بیاموزد. پس باید تزکیه نفس عملا صورت گیرد و انسان اعمالی را انجام دهد که تزکیه نفس را در پی داشته و وسیله رهایی از بیماری ها و رذایل اخلاقی گردد.

(6) ادای عبادات فرضی ونفلی: ادای انواع عبادات فرضی ونفلی یکی دیگر از ابزارهایی به شمار می رود که در تقویم اخلاق و گسترش آن در وجود انسان مؤثر واقع می شوند؛ زیرا عبادات نفس انسانی را تزکیه می کند و بدست آوردن اخلاق پسندیده و ترک اخلاق و عادات نا پسند را آسان می سازد. بنا بر این, عبادات بهترین وسیله پاکی، تزکیه و تقویه اخلاق نیکو می تواند بود. الله متعال می فرماید: « وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ» ( یقینا نماز از بی حیایی و کارهای زشت باز میدارد).
الله متعال در مورد زکات فرموده است:« خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا» ( از اموال شان زکات بگیر تا ایشان را پاک سازی و بدان صدقه پر برکت شان گردانی).

همین طور روزه باعث تقویت اخلاق نیکو و حج نیز سبب دوری از زشتی ها می گردد و هریک از این شعایر مدرسه ای از آموزش اخلاق به شمار می روند. قرآن کریم اشاره دارد به اینکه « انسان در اصل بیتاب و حریص آفریده شده؛ به گونه ای که اگر آسیبی برایش رسد بیتاب می شود و چون خیر وخرمی ای برایش دست دهد بخیل می گردد مگر نمازگزاران که بر نماز خود مداومت نشان می دهند و آنانی که در دارایی شان برای گدایان و محرومان حقی نمایان جدا کرده اند» .

(7) رویا رویی با خویی که انسان خواستار دوری از آن است: وقتی انسان می خواهد از خویی خودش را رهایی بخشد بایستی برخلاف خواست و تقاضای آن خوی عمل کند، این روش را می توان به نام مقابله و تضاد با شیطان نامید. شیطان همواره برای بنده اعمال زشت را مزین می سازد و اگر او بر عکس خواست شیطان عمل کند نا امیدش می گرداند و دیگر از تزیین و آراستن اعمال زشت برای بنده کناره گیری می کند. در این چنین حالی انسان می تواند به طور کلی, ترصدگاه شیطان را در نفس خود ویران سازد.

مانند دوا در برابر میکروب که به مرور زمان می تواند جایگاه تولد میکروب را هم نابود سازد و حوزه تربیت آن را به ویرانه مبدل سازد که مجالی برای تربیت نداشته باشد. به طور مثال: شخصی به نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم شکایت کرد که قلبش سخت است؛ آنحضرت برایش توصیه کرد که بر سر یتیمان دست نوازش بکشد و به مسکینان نان بدهد.

در حدیث دیگری آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم خطاب به صحابه فرمودند: « هرگاه یکی از شما خشمگین شد و ایستاده بود فورا بنشیند، اگر خشمش فرو نشست که خوب در غیر آن تکیه بزند»

(8) تکلف در کسب خوی نیکو: یکی دیگر از راه های کسب اخلاق نیکو آن است که بنده در کسب ارزشهای اخلاقی کمی تکلف نشان دهد و نفس خود را به اجرای آن وادار گرداند. اگر می خواهد صفت بردباری کسب نماید سعی کند با تکلف هم که می شود آن صفت را انجام دهد و این کار را تا زمانی انجام دهد که نفس وی بدان عادت نماید و در نفس وی به سجیه و طبیعت مبدل گردد.

(9) آمیزش با مسلمانان خوش اخلاق و با شخصیت: بی هیچ تردیدی همنشینی با اشخاص مسلمانی که دارای اخلاق نیکو اند بهترین وسیله در راستای پاک سازی اخلاق و تزکیه نفس انسان می تواند بود؛ زیرا همنشینی با انسان های صالح برخوردار از اخلاق نیکو در نفس انسان تأثیر فوق العاده داشته او را به سوی اقتباس از فضایل می کشاند، چنانچه از قدیم الایام گفته اند که طبع از طبع دیگران رنگ می گیرد. سعدی گفته است:
با بدان کم نشین که بد مانی خو پذیر است نفس انسانی

همچنان در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه وسلم روایت شده که فرموده است:« لا تصاحب إلا مؤمنا و لا یأکل طعامک إلا تقی»یعنی( همنشینی جز با مؤمن مکن و غذایت را جز پرهیزکار نخورد).

(10 داشتن الگوی نیکو: انتخاب قدوه و الگو برای انسان یکی از مهمترین ابزار در جهت تقویم و تزکیه اخلاق است. بهترین نمونه برای مسلمان، زندگی و شخصیت حضرت پیامبر صلی الله علیه وسلم است. الله متعال فرموده است:« لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» یعنی: بی تردید در وجود رسول الله برای شما الگویی نیکو است، برای کسی که رضای الله و خوشبختی روز آخرت را آرزو کند، وخداوند را به کثرت یاد نماید.
پس از آن حضرت, زندگانی صحابه کرام و دیگر سلف صالح نیز برای مسلمانان امروزین الگو ونمونه است.

(11)ترک محیط فاسد و پناه بردن به محیط سالم: وقتی انسان محیط فاسد را ترک می کند و به محیط سالم پناه می برد مانند کسی است که محیط آلوده با مکروبها و بیمارزدگی را ترک می کند وبه حیطی می رود که آنجا از بیماریها به دور است، بدون شک از بیماری نجات میابد. بدون شک محیط پاک از آلودگیها وبیماریها و انحرافات اخلاقی و فکری سبب تقویت ارزشهای اخلاقی می گردد و از تبارز اخلاق نا پسند جلوگیری می نماید.

برای انسانهای عاقل لازم نیست که خود شان را در معرض سیلاب مفاسد اخلاقی قرار دهند و حجت آورند که گویا شخصیت قوی دارند و از تأثیرگذاری مفاسد جامعه ترسی ندارند. چنانچه در حدیثی روایت شده که شخصی صدتن را کشت و بعد به نزد عالمی رفت و با او در مورد توبه اش مشورت نمود، عالم برایش مشوره داد که توبه اش زمانی قبول می شود که از محیطی که در آن زیست دارد بیرون شود و به سرزمین دیگری برود.

(12) میل صادقانه به تمام صفات نیکو, وحقیر نشمردن صفات زشت: مسلمان باید به هرصفت از صفات نیکو رغبت نشان دهد و در صیانت و حفاظت و تقویت آنها سعی نماید و از صفات قبیح و زشت هرچند کوچک باشد دوری گزیند؛ زیرا شخص مسلمان هیچ یک از صفات نیکو را بی ارزش نمی پندارد ودر برابر هیچ یک از صفات زشت ونکوهیده بی تفاوت نمی باشد. حضرت عدی فرزند حاتم طائی گوید که از پیامبر صلی الله علیه وسلم شنیدم که می گفت: «از آتش جهنم خود تان را نگهدارید هرچند که با نیمی از خرما باشد».

(13) عادت دادن نفس بر قبولی نصائح انسان های دیندار: بر مسلمان لازم است که نفس خود را بر قبولی نصیحت انسان های متدین مشاهده نماید. به همین لحاظ صحبت با نیکان، عمل پسندیده و ضروری دانسته می شود. از همین روی بود که حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه می گفت: «الله مهربانی در حق کسی کند که عیبهایم را برای من هدیه نماید». بدون هیچ تردیدی نصیحت کننده صادق که می خواهد شخص نصیحت شده را بر عیبهایش آگاه گرداند باید مورد ستایش و شادباش قرار گیرد. اگر کسی گژدمی را که روی لباست نشسته برایت نشان دهد آیا از وی سپاسگزاری می کنی و به صورت فوری آن گژدم را از خود دور می افگنی پس عیبها هم مانند گژدمند که باید از کنار مان دور افگنده شوند تا برای ما آسیب نرسانند.

 

your ads

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب