صفات معلم

وقتيکه مهمه ومسئوليت تدريس ازاشرف ترين مهمات ومسئوليات باشد، پس لازم است که معلم متصف باصفات معينى باشد که توسط آن اين مسئوليت شريف ونبيل را به وجه احسن ادآء کند.
بايد دانست که يکتعداد ازاين صفات عقلى بود ه، ويکتعداد ديگرآن اخلاقى بوده، تعداد ديگرى هم جسمى است، که دراين جا به شرح جداگانۀ هريکى آن ميپردازيم.

1 – صفات عقلي:
صفات عقلى معلم البته دررأس همۀ صفات متباقى قرار دارد که شامل نقاط ذيل است:
الف – لازم است که معلم صلاحيت واستعداد تام تدريسى داشته باشد، يعنى بتواند به وجه احسن موادى را که بدوش دارد آنرا به صورت درست ومطلوب تدريس کند، روى اين قبل ازاينکه براين سمت مؤظف شود، لازم است که ازوى امتحان گرفته شود، تا معلوم شود که تا چه اندازه درراستا صلاحيت واستعداد دارد.
معلم با داشتن اين صفت ميتواند هم باعث خوشبختى وسعادت خود گردد وهم باعث سعادت نفس هاى پاک وکوچکى که تربيۀ آنها را بدوش دارد.
بدبختى وشقاوت ازاين بزرگترديگروجود ندارد که شخصى به صفت معلم مربى استخدام شود، درحاليکه اوصلاحيت واستعداد اين منصب ومقام را نداشته باشد، زيرا زود است که اطفال درگام نخست، عدم استعداد وصلاحيت وى را درک ميکنند وپرده ازروى حقيقت برداشته ميشود، درآنوقت است که اعتماد آنها ازمعلم سلب ميشود، پس او نميتواند درتربيۀ آنها ازخود ابتکارى نشان بدهد وحتى نميتواند که تآثيرجزئى هم داشته باشد.
اگرقبل ازمتوجه شدن شاگرد به اين نقطۀ ضعف معلم ويا قبل ازترسيخ شدن اين نقطه درذهن ونفس شاگرد، معلم بخاطرعلاج خود، دست وپاچه شود، بازهم ميتواند تا جاى تآثيرداشته باشد، درغيراين صورت براى اين قماش معلمين لازم است که بايد اين وظيفۀ مقدس را ترک کنند، وکارى را روى دست بگيرند که درتعميل آن صلاحيت دارند.
ب – تسلط کامل برمواديکه آنرا تدريس ميکند، اينهم ازراه جمع نمودن معلومات اضافى درماحول آن مواد، وازراه گرفتن آمادگى کامل درتدريس آن مواد، بدست مى آيد.
بنآء برمعلم لازم است، مادۀ را که تدريس ميکند، بايد برآن کاملا مسلط باشد، درماحول آن مطالعه کند تا تلسط بيشترپيدا کند.
با يد معلم قبل ازاينکه درس را القآء کند، لازم است که درموضوع معين، آمادگى کامل داشته باشد تا بتواند هرسوال را جواب درست بدهد.
هم چنين لازم است که درمواد ها وموضوعات وفنون ديگرى هم ولوکه مواد وفنون تدريسى خودش هم نباشد، بايد چيزناچيزمعلومات داشته باشد، خاصتا علوم اجتماعي، زيرا شاگرد ازمعلم خود خيلى چيزها توقع و اميد دارد، وفکرميکند که معلمش درهرفن وعلم، مهارت دارد.
البته دراين راستا به مطالعۀ قوى وعام ضرورت مبرم دارد، زيرا اين امردرنفس خود عين طلب علم است که با اين اسلوب ميتواند با يک تير دو شکارکند که يکى متحقق شدن وظيفۀ طلب علم وديگرى ازدياد معلومات درماحول مواد تدريسى خود معلم ومواد غيرتدريسى آن.
اين چنين معلم غزيرالماده ميتواند شاگردان وصنف… را بسياربه آسانى اداره وکنترول نموده رغبت وشوق آنها را بيدارنمايد.

2– صفات جسمي:
اين نکته شامل اجزآء ذيل ميگردد:
الف – بايد معلم سالم الأعضآء والبدن باشد، بهتراست که قوى وداراى بنيۀ نيرومند وبدانت باشد.
البته اين صفت با اهتمام به غذآء، مسکن، تدريبات بدني، خواب کامل کردن، اجتناب نمودن ازاسباب ومواضع بيماري، بدست مى آيد.
ب – نظافت معلم، بايد معلم پاک ونظيف باشد، جسم، موي، ناخن وملابس… آن پاک وستره باشد.
ج – مظهرمعلم، بايد معلم مظهر جالب وزيبا داشته باشد، اندام معتدل، معطر، هميشه مبتسم وخوشخو… باشد، همۀ اينها بايد داخل چوکات ادب باشد، اينکه بخاطر لطافت بيشتر ازمواد هاى گوناگون آرايش واسباب غيرمباح استفاده نموده خود را با سلیقۀ غربى درآورده مظهرخود را به يک شيئ مضحک تبديل نکند که ازاين نوع مظهر حتى شاگرد هم متنفرميشود، زيرا انسان فطرتا طوريکه تفريط را دوست ندارد، هم چنين افراط را هم دوست ندارد.
د – لازم است معلم ازبعض حرکتهاى بيجاى جسمى که شخصيت اورا تشويه ميکند، اجتناب نمايد، مثلا ازقبيل ترتيب دادن موى وريش ؛ دست زدن به بروت، حرکت دادن سروگردن وکمر… درصنف درحين القآء درس.

3– صفات اخلاقي:
البته اين صفت ازهمه صفات مهم بوده که محوراساسى درتربيه ميباشد.
بايد معلم نمونۀ اخلاق والگوى تعامل وسلوک نيک باشد، گويا فکرکنى که اسمش اخلاق است، هرماده را که تدريس ميکند، بايد درقدم نخست معلم اخلاق باشد تا که ديگران ازوى اخلاق بياموزند.
اگرمعلم ازاخلاق پسنديده برخوردار باشد، زود است که اخلاقش دراسرع وقت باکمال سهل چون سِِِِِِِِِِِِِحر به شاگردانش تأثيرمثبت ميکند ومنتقل ميشود، زيرا شاگرد تمام اقوال وافعال معلم خود را تصويرميگيرد وبه حرکات وى متوجه ميباشد.
اگر معلم ضعف اخلاقى داشته باشد، نخستين کسى که به ضعف آن متوجه ميشود، او شاگرد است، زيرا چشم شاگرد هميشه به معلم دوخته شده که بشکل ناقد ونافذ کارميکند، اوباتمام حواس خويش به سوى معلم خود مى بيند، ومتوجه ميشود که تا جزء ترين ضعف را درمعلم پيدا کند، وحقا هم ضعف معلم را درک ميکند، ولو که جزئى هم باشد ومعلم هرچه به پوشيدن آن هم کوشش کند.
ولى با وجود اين، شاگرد نمى تواند بشکل عموم درارتباط زشت ويا نيک بودن اخلاق معلم خود فيصله کند، بلکه ازاين امر عاجزاست.
زيرا او مى بيند که معلم اش خوبيها هم دارد طوريکه بعضى صفات زشت دارد.
روى اين برمعلم لازم است که تا ازصفات ذيل اخلاقى برخوردارباشد:
الف – لازم است معلم روى خوش، پيشانى باز، چهره پرتبسم، قلب مهربان ورحيم… داشته باشد که بتواند با شاگرد خود تعامل نيک بکند.
هرگاه شاگرد به رحمت وشفقت معلم خود متيقن شد، بازاو دروجود معلم احساس راحت ميکند، ومحبت وى را درقلب خو جاى ميدهد، وبا ديدن وى خوشحال ميشود واحساس سعادت ميکند، وازدرس وى خيلى استفاده ميکند.
ب – معلم بايد صبورباشد، زيرا پيروزى وتسلط کامل وى برفعاليت هايش، پيوسته با درجۀ صبرش ميباشد.
معلميکه جزعى وغير صبور باشد، حتى به جزئى ترين اشتباهات شاگرد هم، سخت گير وتند رو باشد، او درحقيقت شاگرد را دروحشت مى اندازد، وشاگرد هيچگاه ازکارخود که درآن معلم دخيل باشد، مطمئن نمى باشد، درشک وترديد است که شايد کارش چيزناچيز نقص داشته باشد که خشم معلم را برانگيزد، پس اين امرباعث ميشود تا شاگرد به پيش قدم نگذارد وتقدم نکند، روى اين صبرمعلم درراستاى تربيه خيلى امر مهم وقابل ملاحظه است.
معلميکه درهرکار شاگرد را عقوبت روحى ويا جسمى کند، اودرحقيقت درنفس شاگرد روحيه جزع وصفت زجر را غرس ميکند، زيرا شاگرد درهرکار وعمل، مثل معلم خود ميباشد، وبعدا دانسته ويا نادانسته همان اشتباه را دوباره تکرار ميکند که با اين کار کرامت وحيثيت معلم ازبين ميرود، زيرا توبيخ وزجر سابقه وى بى فايده ازبين رفت.

ج – لازم است که معلم برهرکارش نشيط، جدى ومهتمم باشد، زيرا معلميکه سست وکسلان باشد، هيچگاه شاگرد وى انسان نشيط، جدى وباهمت به بار نمى آيد.
درحق چنين معلم، شاگرد هم فيصله سستى وکسلانيت را ميکند، زيرا او مى بيند که معلم درصنف مکرراً به ساعت خود نظرميکند، ويا اظهارقلق ودلتنگى ميکند، گويا مکث کردن درصنف براى وى يک بارسنگين است که با شنيدن صداى زنگ تبديلى ساعت، برق سان ازصنف خارج ميشود حتى ترقى تعليم را هم امضآء نميکند.
اين امرباعث ميشود که تا شاگرد در دروس وکارهاى خانگى خويش ازسستى وکسلانيت کاربگيرد.
احيانا طورى ميشود که معلم نشيط و فعال است، اما شاگرد سست وکسلان است، ويا هم فجأتاً بشکل تصادفى يکنوع سستى به آن دست ميدهد، ليکن او ابداً دوست ندارد که معلم سست باشد، ودوست دارد که معلم ازآن سستى وکسلانيت را دورکند ونشاطش را دوباره براو برگرداند.

د – لازم است که معلم شاگردان خود را با اسباب گوناگون، تشجيع وتشويق کند، وبا اساليب متعدد آنها را ترغيب کند که اين امرخيلى به صفت عالى وفوق العاده به شاگردان تأثير مثبت ازخود بجا ميگذارد.
شاگردانى که ضعيف اند وهرکاربرآنها قيامت جلوه ميکند، واداى کارخانگى برآنها خيلى با مشکل تمام ميشود، وخواندن درس برآنها ازمشقت بار ترين کارها به شمارمى آيد، اين نوع شاگردان با مرور زمان ازخود مأيوس مى شوند، آينده خود را تاريک مى بينند.

بنآء اين نوع شاگردان ازهمه بيشتر به تشويق وترغيب ضرورت دارند، وتشويق معلم چون برق شهاب است که آنها را بيدارميکند وازاين مهلکه آنها را نجات ميدهد، پس برمعلم لازم است که درراستاى بيدارى آنها، ازهرگونه وسيله تشويق وترغيب باکمال لطف وعطوفت کاربگيرد که اين امردربيدارى وفعال ساختن شاگردان ضعيف الإراده وسست خيلى مؤثراست.
يکى از مؤثرترين وسيله تشويق وترغيب شاگرد، اظهارمحبت ودلسوزى معلم براى شاگرد است، وديدن به سوى شاگرد با چهره پرازتبسم وبشاش است، وهرگاه شاگرد ابتکارى ازخود نشان داد، اورا توصيف کردن است به حدى که خود شاگرد بشنود، وتوصيف آن درصنف پيش روى همه شاگردان ويا تقديم نمودن يک قلم براى وي، ويا اضافه نمودن درنمرات وي، ويا ونوشته کردن کلمات تشويقى ازقبيل: آفرين، عالى است، خيلى عالي، خداوند برايت جزاى نيک عطا کند، اميد وار کننده است…… درکتا بچه کارخانگى وى ويا درورق مقاله وى ميباشد.

زيرا شاگرد هميشه ميخواهد که معلم اورا دوست داشته باشد، اورا درپيش مردم توصيف کند، با هدايا وجوايزتقديم کند.
اظهارمحبت، توصيف کرد وجوايز تقديم کردن براى شاگرد، دو تأثيرمهم درشاگرد دارد با وجوديکه تأثيرات ديگرى هم دارد.
اين دوتأثير مهم عبارت از جاى دادن محبت معلم درقلب شاگرد است که هيچگاه ازدرس معلم تخلف نميکند، وديگرى اينکه شاگرد احساس ميکند که واقعا درآن عنصرپيشرفت وتقدم وجود دارد که اگرحرکت کند بجاى ميرسد، پس او نسبت به آينده خود اميد وارميشود ودرحرکت مى افتد.

ر- لازم است که معلم شريف وکريم النفس باشد، ازنقايص وعادات قبيحه وصفات زشت پاک وعارى بوده کرامت وافرداشته باشد.
يعنى اينکه يک نموذج واقعى ونمونه اخلاق براى شاگردان خود باشد که بتوانند اخلاق وسلوک نيک معلم خود را درمُـثـُـل وقِيم، مشعل راه خود گردانند.
هم چنين بايد معلم انسان حازم وصارم باشد تا بتواند احکام واعمال خود را به صورت درست وصحيح تنفيذ وتطبيق کند، نظردوربين داشته باشد که برهراشتباه شاگرد متوجه شده اورا عقوبت ويا تنبيه نکند، زيرا اين کار دروقاروحيثيت معلم سخت ضربه ميرساند ودر قلب شاگرد نسبت به معلم کراهيت را خلق ميکند که با مرور زمان اين کراهيت به بغض وعداوت تبديل ميشود بالآخره حيثيت ووقار معلم ازبين ميرود، زيرا شاگرد هميشه ازمعلم درنزد دوستان وهم صنفى هاى خود غيبت ميکند وصفات مذمومه وى را بيان ميکند واحياناً به آن اتهامات مى بندد که همه اين درشخصيت معلم ضربه ميرساند.
بنآء نبايد به تمام تصرفات شاگرد متوجه باشد، با يد به سوى اشتباهات جزئى وى اصلا هيچ متوجه نشود واگرمتوجه هم شد بايد خود را طورى جلوه دهد که گويا اصلا متوجه نشده باشد، اگرتکراراً اين اشتباه را مشاهده کرد، بايد بشکل کنائى شاگرد را اما با کمال لطف ومهرباني، شاگرد را تنبيه کند ويا به خود شاگرد اشارتاً بگويد.
بايد معلم درکارها سخت گيرباشد اما بدون شدت وعنف، انسان نرم وخاموش باشد اما بدون ضعف وناتواني، صفت رحيميت وحسن تعامل واراده قوى را دا را باشد اما بدون تغافل وتجاهل.
برکارها واعمال خود حسن تصرف داشته باشد، مقام وشرايط وحالات را ديده حرکت کند، دربين آنچه که لازم است باقوت ونيرو انجام شود وآنچه که با رحمت وشفقت انجام شود، بايد تميزکند وبداند که با يد درچه نوع کار ها ازشدت وقوت کاربگيرد ودر چه نوع کارها ازتسامح وعفو کار بگيرد.
بهترين معلم کسى است که تجربه وحکمت کارى اش بيشتر ازعلم اش باشد.
هرگاه اين صفات درمعلم متوافر شد، پس او ميتواند درراستاى تعليم، تربيه ونظام با هرمشکل پنجه نرم کند و براو غالب آيد.

ز- بايد سخنان معلم واضح وآشکارباشد، مغلق وپيچيده صحبت نکند، نبايد ازکلماتى استفاده کند که او بالا تر از درک شاگرد باشد، ونبايد اسلوبى را درپيش گيرد که فهم آن براى شاگرد ثقيل و مشکل تمام شود، ورنه شاگرد از درس وى استفاده کرده نميتواند که باعث ازبين رفتن ثمره مَرجُو ميشود.
کوشش کند که سخنانش سليس وجارى ودور از هرگونه صعوبت لفظى ومعنوى باشد، وهم چنين دور ازعاميانه ولهجه کوچه باشد.

ص – با يد صدايش وا ضح باشد که نه بسيار بلند ونه بسيارآهسته باشد، بلکه معتدل ومؤثرباشد، خالى ازفرياد وغالمغال غيرضرورى وخالى ازضعف باشد.
درهرحال بايد کوشش کند که شاگرد را مستفيد گرداند، زيرا اين بزرگترين رابط وگرم ترين پيوند بين معلم وشاگرد است.

ط – چشم بيدار وحساس داشته باشد که بتواند هرگونه حرکت را درصنف ديده بتواند، زيرا عدم حساسيت باعث مى شود تا معلم ازبعض حرکتهاى که درصنف صورت ميگيرد، بى خبرباقى بماند که با مرورزمان اين حرکات باعث اخلال نظام وضايع شدن ساعت درسى ميشود.
گاهى طورى ميشود که فقط يک نظروديدن معلم درجاى حرکت، خيلى کارها را انجام ميدهد که ازتعميل آن زبان ودست عاجزميگراست.

معلم حکيم کسى است که هراشتباه شاگرد را ببيند ولى بايد خود را درظاهر براى شاگرد طورى جلوه دهد که گويا او اصلاً اين شتباه را نديده است، تا بتواند فرصت بهترى بدست آورد که دراصلاح اين اشتباه گام مؤثر بردارد.

ع – بايد قوۀ شنواى معلم، قوى وحساس باشد که بتواند هرصدا را بشنود، وبداند که مصدر اين صدا کدام شاگرد است تا دراصلاح آن با اسلوب مؤثر قدم بردارد، وهم چنين زمانيکه شاگرد ازوى سوال ميکند بايد با جان و دل وبا تمام قوت وبا چهره پرازتبسم براو متوجه شود، نبايد طورى شود که شاگرد ازمعلم سوال ميکند ومعلم جاى ديگررا ميبيند وبه سوى شاگرد نظرنميکند، وجواب را هم طورى ميدهد که هيچ اصلا به سوى شاگرد نظرنميکند، وهم چنين نبايد درحين سوال سخن شاگرد را قطع کند بلکه بگذارد شاگرد با خاطرآرام سوال خود را به پايان برساند.
زيرا عدم توجه به سوى شاگرد درحين سوال کردن وقطع کردن آن درحين سوال کرد… همه باعث مى شود تا فکريه شاگرد پراگنده شود، وعزم اش ضعيف شود، وهمت وى سرکوب گردد.

ل – سيطرۀ معلم ونفوذ آن به شاگردان: هيچ قوت ازقوتها چون سيطره ونفوذ، معلم را درراستاى تدريس، کمک ومساعدت نميکند.
سيطره ونفوذ معلم برشاگرد، قوتى است که توسط آن نظام تدريسى وظوابط تربيوى بشکل کامل تطبيق ميشود، ودرصنف يک خاموشى – اما درفضاى محبت وصميميت -، ايجاد ميشود.

بعضى ازمعلمين سيطره عجيبى دارند که ميتوانند بسيار با آسانى صنف را کنترول کنند، ونظام را بدون غالمغال وشکايت، تطبيق کنند، گويا همه شاگردان درکف دست وى است که برهرپهلو بخواهد حرکت ميدهد، تنها وجود آن درصنف کافى است که نظام درسى به شکل عادى ونورمال جارى باشد.
اين قوت نتيجه ودست آورد توافر و وجود آن همه صفاتى است که درگذشته ذکر کرديم.

شبیراحمد راقب

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب