وفا به عهد

تعريف وفا:

وفا در لغت، مصدر وَفَي يفي وفاءً بوده به معناي اکمال عهد و اتمام شرط، وضد این کلمه غدر وخيانت است.
و در اصطلاح: معنای وفا آن است که انسان به عهد و وعده های خویش التزام نشان داده از بد عهدی، خلافکاری و بد قولی خود داری ورزد.

پس زماني كه مسلمان پيماني را بست بايد به آن احترام بگذارد ، وچون عهدي نمود بايد به آن التزام بورزد واز مقتضيات ايمان اينست كه انسان مومن به سخني كه مي زند بايد استوار بوده ومطابق آن عمل نمايد وبايد در بين مردم به اين صفت شناخته شود كه سخنش قابل اعتماد وپيمانش محكم واستوار بوده هراسي از نقض آن وجود ندارد وبه هيچ صورتي هم اسير دام كسي نمي شود .

باز تاب وفا در نصوص دینی

اولا: وفاء در قرآن کریم:

(1) وفاء به عهد یک مسؤولیت است: خداوند متعال به وفا به عهد، امر نموده مي فرمايد: « وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْؤُولاً» [الإسراء: ٣٤ ] یعنی: « و به عهد و پيمان خود (كه با خدا يا مردم بسته‌ايد) وفا كنيد، چرا كه از ( شما در روز رستاخيز درباره) عهد و پيمان پرسيده مي‌شود».‏

(2) وفاء به عهد در وقت بستن پیمان: الله متعال در آيت زیر مي فرمايد:« وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَيْمَانَ بَعْدَ تَوْكِيدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً إِنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ » [ النحل: ٩1] یعنی:« و چون با خدا پيمان بستيد به پيمان خود وفا كنيد و سوگندهاى [خود را] پس از استوار كردن آنها مشكنيد با اينكه خدا را بر خود ضامن [و گواه] قرار داده‏ايد؛ زيرا خدا آن چه را انجام مى‏دهيد مى‏داند».

(3) بیعت با پیامبر بیعت با خداست: الله متعال می فرماید:« إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»[الفتح:10]یعنی: کسانی که با تو بیعت می کنند، در واقع با الله بیعت می کنند، دست (تأیید) الله بر دستهای آنها است، پس از آن هرکه نقض بیعت کند به زیان خود نقض بیعت می کند،

وآن کس که در برابر پیمانی که با خدا بسته است وفادار بماند و آن را رعایت کند، خدا پاداش بسیار بزرگی به او عطا می کند.
(4) الله متعال بنی اسرائیل را به وفاء به عهد دستور می دهد، چنانچه می فرماید: «يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ»[البقرة:40]یعنی: ای بنی اسرائیل! نعمتی که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید، و به پیمانی که با من دارید وفا کنید تا با پیمانی که به شما بسته ام وفا کنم، و فقط ازمن هراس داشته باشید.

(5) مؤمنان واقعی به عهد خود با الله وفا دارند، الله متعال در مورد شان می فرماید:« مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»[الأحزاب: 23]یعنی: در میان مؤمنان مردانی بوده اند که با خدا راست بوده اند در پیمانی که با او بسته اند. برخی پیمان خود را به سر برده اند(وشربت شهادت به سر کشیده اند) و برخی دیگر در انتظارند. آنان هیچگونه تغییر وتبدیلی در عهد و پیمان خود نداده اند.

ثانیا: وفاء در احادیث نبوی شریف:

(1) وفاء به عهد ضامن ورود به بهشت: حضرت پیامبر ـ صلي الله عليه وسلم ـ فرمودند: شش چيز را براي من ضمانت کنيد جنت را براي شما ضمانت ميکنم؛ هر گاه سخن زدید راستگو باشيد، هر گاه وعده نموديد به وعدۀ خود وفا کنيد، امانتها را به اهل آن تسليم دهيد، عورت (شرمگاه) هاي خويش را نگهداريد، وچشمان خود را از نامحرمان ببنديد، واز اذيت مردم دست نگهداريد.( )
(2) کسی که به عهد خود وفا دار نیست ایمانش کامل نیست: پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:« لاَ إِيمَانَ لِمَنْ لاَ أَمَانَةَ لَهُ وَلاَ دِينَ لِمَنْ لاَ عَهْدَ لَهُ» یعنی: کسی که امانتدار نیست ایماندارنیست، وکسی که به عهد وپیمان خود وفادار نیست دیندار نیست.

(3) آیا یک بنده سپاسگزار نباشم؟ در روایتی آمده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم چنان نماز می گزارد که پاههای مبارکش ورم می کردند، وقتی حضرت عائشه رضی الله عنها این حالت را در ایشان دید پرسید: ای پیامبر خدا! چرا اینقدر بر خود سخت می گیری؟ مگر الله متعال گناهان گذشته و آینده ات را مورد بخشایش قرار نداده است؟! آن حضرت در پاسخ به ایشان می فرماید:« أفلا أكون عبدا شكورا»

انواع وفا

وفاداری دارای اقسام زیادی است که ما در اینجا به ذکر چندقسم مهم آن اکتفا می نماییم:
1ـ وفا با خداوند جل جلاله: در ميان خداوند و بنده اش عهد بزرگ و مقدسی و جود دارد، اين که فقط او را عبادت نمايد، و هيچ چيز را با او تعالی شريک نسازد، و از عبادت شيطان و پیروی راه وروش او اجتناب ورزد. خداوند جل جلاله مي فرمايد:« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»[ يس: ٦٠ ] یعنی:« اى فرزندان آدم مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد؛ زيرا وى دشمن آشكار شماست ».

2ـ وفا به عهد و پيمان: اسلام به احترام عهد و پيمان و اجراي شروط متفقه توصيه ميکند، رسول الله ـ صلي الله عليه و سلم ـ مي فرمايد: (الْمُسْلِمُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِمْ) مسلمانها بر شرطهاي خويش پاي بند هستند. (بخاري). از همین روی بود که پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در تمام پیمانهایی که با مخالفین خود می بست آن را کاملا مرعی می داشت، مثلا زمانی که در حدیبیه با سران مکه صلح نمود به تمام شروط صلح پابند ماند، تا آن که مشرکین خود خلاف ورزی کردند وآن گاه بود که به فتح مکه اقدام کردند.

3ـ وفا در ترازو و پيمانه: مسلمان در وزن کردن باید و فادار بوده و آن را کم نکند؛ زيرا خداوند فرموده است:« وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ »[ هود: ٨٥] یعنی:« و اى قوم من، پيمانه و ترازو را به كمال عدالت بدهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين به فساد سر برمداريد».

4ـ وفا به نذر: مسلمان به نذر خود وفادار می باشد در صورتي که اين نذر در کار هاي خير باشد، و در غير آن و فاداري به آن جواز ندارد. خداوند متعال در وصف بندگان خداوند و نیکو کاران می فرماید« يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا» [ الإنسان: 7]یعنی:« [همان بندگانى كه] به نذر خود وفا مى‏كردند و از روزى كه گزند آن فراگيرنده است مى‏ترسيدند».

5ـ وفا به وعده: مسلمان به وعدۀ خود و فا نموده و خلاف آن، عمل نمي نمايد، چون مي داند که خلاف ورزي از وعده، و زيرپا نهادن آن، از خصلتهاي منافقين است چنانچه آن حضرت ـ صلي الله عليه وسلم ـ مي فرمايد: (آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلَاثٌ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ » یعنی:« نشانه هاي منافق سه چيز است: هرگاه سخن زند دروغ مي گويد، و اگر با کسي وعده نمايد خلاف ورزي مي کند، و اگر برايش امانتی سپرده شود خيانت ميکند»[ متفق عليه]

شروط وفاء داری به عهد وپیمان:

آن چنان كه قَسم بايد بجا گردد ، عهد نيز بايد اتمام يابد وبر مفاد آن وفا صورت گيرد . اما بايد توجه داشت كه وفا كردن به عهدي وبرآوردن مفاد قسمي برين نكته بستگي دارد كه اين دو در كار خير بوده و با احكام دين در تضاد نباشد در غير آن در موارد عصيان وگناه ، وفا كردن به هيچ عهدي و بجا آوردن هيچ قسمي درست نمي باشد . پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه وسلم درين مورد مي فرمايد :

“مَنْ حَلفَ عَلی يَمِيْنٍ فَرَأی غَيْرهَا خَيْراً فَيُلكَفِّرعَن يَمِيْنِه فَليَفْعَل الذي هُو خَيْر” (صحيح مسلم ، عن أبي هريرة)
” كسي كه بر چيزي سوگند خورد وبعد از آن ديد كه غير آن بهتر وخير است بايد در بدل قسم خود كفاره پرداخته وآن كاري را كه بهتر است انجام دهد ”

بنابرين اصل شرعي براي هيچكسي مجاز نمي باشد كه بر وفا كردن به قسمی كه در آن گناهي متصور بوده و حانث شدن بهتر ميباشد ، اصرار بورزد . چنانچه در حديث ديگري درين مورد ميخوانيم :

” لأن يَلِجَ أحَدَكُم في يَمِيْنِيه فِي أهله آثِمٌ له عندالله تعالي مِنْ أن يُعْطِي كفَّارته التي فَرَضَ الله عَليه ” (متفق عليه)
“آنكه در قسمي كه با اهل خود خورده است ، لجاجت ورزيده وبه آن استمرار مي ورزد ، گناه كار تر است از آنكه قسم خود را شكستانده وكفاره اي را كه الله ِ مقرر كرده است بدهد ”

بنابرين هيچ عهد وپيماني جز در موارد نيك وپسنديده ملزم نمي باشد ، ولي زماني كه انسان در موارد خير و معروف عهدي كرد وپيماني بست بايد تا آخرين رمق حيات در تحقق آن همت بگمارد وبايد بداند كه منطق مردانگي وهدايت الهي مجال شك وتردد را درين موارد برايش نميگذارد.

نمونه هایی از وفاداري صحابه ـ رضي الله عنهم ـ

صحابۀ پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وسلم ـ به تمامی وعده هاي خويش وفا دار وپاي بند بودند، هرچند که به قيمت جان شان هم تمام می شد، و در اينجا به عنوان نمونه چند داستان را بیان می داریم:

(1) قصه انس بن نضر رضی الله عنه : حضرت انس بن نضر از عدم اشتراک در غزوۀ بدر بسيار ناراحت و غمگين بود و قسم ياد نمود که اگر خداوند او را همراه پيامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در غزوۀ ديگری شرکت نصيب فرمود صادقانه جهاد خواهد؛ وی در غزوۀ احد به خاطر وفا به اين عهد جنگ بي نظيری کرد تا اين که جام شهادت نوشید، و بعد از ختم جنگ، صحابه ملاحظه نمودند که در جسد او هشتاد و چند ضربه شمشير و تير وجود دارد وهیچ کس نتوانست او را شناسایی نماید مگر خواهرش، وآنهم با آن علامت که در انگشت او بود.

(2) وفای ابوبکر صدیق رضی الله عنه: حضرت جابر بن عبدالله رضی الله عنهما که مرد مستمندی بود روزی با پیامبر صلی الله علیه وسلم در راهی می رفت، آنحضرت برایش گفت: ای جابر هرگاه مال بحرین آمد برایت چنین و چنان اندازه مال خواهم داد….” قضاء بر آن بود که پیش از آنکه مال از بحرین برسد آن حضرت وفات نمود، و زمانی که مال رسید، حضرت ابو بکر رضی الله عنه خلیفه شده بود، چون مال رسید، ابوبکر صدیق رضی الله عنه در میان مردم ندا سرداد: هرکه بر سر پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم دینی داشت به نزد ما بیاید، جابر گوید: من نزد ایشان آمدم و برایش گفتم: پیامبر صلی الله علیه وسلم گفته بود: هرگاه مال بحرین آمد برایت چنین و چنان مال خواهم داد، ابوبکر صدیق هم یک مشت در مال بحرین زد و مقداری را برداشت و در دامن من افگند، شمارش کردم که پنجصد هزار درهم بود، برخاستم که بروم برایم گفت: بر گرد دو برابر آن را باز هم بگیر، گفتم: چرا؟ گفت: زیرا که پیامبر صلی الله علیه وسلم برایت گفته بود که چنین و چنان را برایت خواهم داد؟

(3) آن زمان که پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه وسلم از مکه به مدینه هجرت می کرد و در نیمه راه سراقه بن مالک وی را تعقیب می نمود، آنحضرت به وی گفت: « برو اگر راز مان را مخفی نگهداری برایت دست بندهای خسرو را می بخشم» و سراقه پس از آن مسلمان شد، و بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه وسلم و ابو بکر صدیق رضی الله عنه، حضرت عمر بن خطاب رضی الله عنه به خلافت رسید و در عهد او مدائن فتح گردید و خزانه های خسرو ایران آورده شد و در مسجد نبوی گذاشته شد، حضرت عمر رضی الله عنه در میان مردم ندا کرد: سراقه کجاست؟

سراقه پاسخ داد، و حضرت عمر وعده پیامبر صلی الله علیه وسلم را در حقش وفاء نمود و دست بندهای خسرو را به او بخشید…. سراقه آن دستبندها را می گیرد در حالی که وعده پیامبر و روز هجرت به یادش میاید و به شدت می گیرید و فضای آرام مسجد را با گریستن خویش می شکند.

(4) وقتی که غزوه احد رخ داد، جنگ شدت گرفت، و دشمنان اسلام از هر سویی بر آن حضرت حمله ور شدند، آن حضرت فرمود: « آیا کسی است که حمله دشمن را عقب بزند و از من دفاع کند و بهشت را از آن خود کند؟» جوان خرد سال یزید بن سکن از راه می رسد و از آن حضرت با پایمردی دفاع می کند تا آنکه به شهادت می رسد، و پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید:« رویش را روی پایم بگذارید» سپس آن حضرت سر خویش را به سوی آسمان بلند می کند و می گوید:« خدایا من گواهی می دهم که یزید بن سکن به عهد خود وفا کرد»

فواید وفا به عهد:

آثار و فواید التزام به عهد و میثاق و پیمان متنوع و متعدد می باشد، شماری از آثار وجود دارند که به فرد فایده می رسانند و شمار دیگری اند که به جمع مفید تمام می شوند، عده ای اند که به زندگی این جهانی ثمر بخش اند و برخی دیگر زندگی اخروی را می سازند که در مجموع آثار آن را در نکات ذیل خلاصه می نماییم:

1- ایمان:

آیات متعددی در قرآن کریم وارد شده که ایمان را از ناقضین عهد و پیمان نفی می کند و برای ایشان صفت کفر را به اثبات می رساند…. و در مقابل الله متعال وفا کنندگان به عهد و میثاق را به ایمانداری وصف می نماید. چنانچه الله متعال می فرماید:« وَمَا لَكُمْ لا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»[الحديد: 8].( چرا نباید به خدا ایمان بیاورید؟ درحالی که پیغمبر شما را برای ایمان به پروردگار تان دعوت می کند؟ و(خداوند هم) ازشما پیمان گرفته است، اگر خواهان ایمان آوردن هستید؟

2- کسب تقوی:

تقوی و پرهیزکاری یکی از آثار وفاداری به عهد و پیمان ویکی از ثمرات التزام به میثاق می باشد، چنانچه الله متعال می فرماید: « وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » [البقرة: 63]. یعنی: و ( ای بنی اسرائیل!) به یاد آورید زمانی را که از شما عهد و پیمان گرفتیم و بر بالای سرتان کوه طور را قرار دادیم، (وبه شما دستور دادیم که) آنچه را که به شما دادیم محکم و استوار نگهدارید و آنچه که در آن است را به خاطر داشته باشید ومد نظر دارید، تا برای تان تقوی حاصل آید.

3- حصول محبت الله متعال:

الله متعال محبت و دوستی خود را با پرهیزکاران و فادار به عهد و پیمان، آنانی که بر عهد و میثاق خویش استقامت نشان می دهند، هرچند که با دشمنان شان باشد، ثابت ساخته و می فرماید:« فَمَا اسْتَقَامُواْ لَكُمْ فَاسْتَقِيمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ»[توبه: 7]. یعنی: ما دامی که آنها با شما راست و وفادار هستند شما هم با آنها راست و وفادار باشید، خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد.

4- بدست آوردن امنیت در دنیا و حفاظت خونها:

آثار و فوائد وفاء به عهد و میثاق صرف به مسلمانان منحصر نمانده بلکه عدل الله متعال کافرانی را هم در بر می گیرد که در اسلام داخل نشده اند ولی با مسلمانان پیمان و تعهد دارند، و آیات قرآنی با صراحت بیان میدارد که باید با ایشان وفاء صورت گیرد و جان ومال ایشان مصون و محفوظ بماند.

5- کسب پاداش اخروی:

الله متعال وفاداران به عهد را به پاداش بزرگ وعده داده است، همچنان می فرماید:« وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»[الفتح: 10]. یعنی: و هر کسی که بر عهد و پیمانی که با خدا بسته است وفادار باشد، برای او پاداشی بزرگ خواهد داد.

6-داخل شدن به بهشت:

در آیات متعددی برای کسانی که به عهد و پیمان خود وفاء می کنند بهشت وعده داده شده است، چنانچه الله متعال می فرماید:« وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ »[البقرة: 40]. ابن جریر در تفسیر این آیت گفته است: وعده الله با ایشان این است که اگر به عهد خود وفا کنند، ایشان را به بهشت داخل خواهد کرد.

Advertisement | Why Ads? | Advertise here

پوهنتون چینل

پوهنتون چینل درسره سبسکرایب او شریک کړئ

سبسکرایب Subscribe


Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب