نقش تربیت در رعایت صداقت و راستی
هرچند تمام انسانها اعم از مسلمان و کافر و عالم و جاهل و خورد و بزرگ، میپذیرند که راستی و صداقت چیز خوبی است، اما در میدان عمل بسیاری از انسانها در تعاملات اجتماعی خود به مجرد روبهرو شدن با کوچکترین مشکلی صداقت را کنار گذاشته به دروغ و تزویر و حیله و نیرنگ متوسل مي شوند.
رعایت صداقت و راستی در گفتار و کردار همیشه و در همة موارد امری دشوار است که هر کس نمیتواند از عهدة آن برآید، چرا که احیاناً تعامل صادقانه از ما میطلبد تا به کاستیها و ضعفهای خود اعتراف کنیم، بعضی اوقات مجبور میشویم ترجیح دیگران را بر خود بپذیریم، گاهی در نزد کسانی که فکر میکنیم از ما خوردتراند ملامت و سرزنش میشویم، در مواردی ممکن است منافع مادی ما به خطر مواجه شود و امثال اینها که تحمل آن بر نفس انسانی دشوار میآید.
بنابراین عادت شدن به رعایت صداقت و راستی نیاز به تربیت و ریاضت مستمر و پیوسته دارد. بعضیها فکر میکنند که علم و دانش و شناخت خوبیهای صداقت و بدیهای کذب و دروغ، و یا آشنایی با پاداش راستی و کیفر دروغ میتواند باعث شود که انسان در تعاملات خود از کذب و دروغ اجتناب کرده، صداقت و راستی را رعایت نماید. اما عملاً دیده میشود که اگر پای تربیت و ریاضت در میان نباشد، انسان از علم و دانش خود بیشتر در جهت توجیه و تأویل کارها و تصرفات ناصواب خود استفاده نموده و سعی میکند دروغها و نیرنگهای خود را موجه جلوه دهد.
به همین دلیل ما در میان طیفهای مختلف جامعه اعم از سیاستمداران، دانشمندان، علما، شخصیتها، دعوتگران، پارسایان، تاجران و مردمان عادی، از هر دو نوع «صادق و کاذب» نمونههای زیادی را میبینیم که متأسفانه نوع «کاذب» آن همیشه زیادتر است.
لهذا تلاش و کوشش در جهت فراهم نمودن زمینههای تربیت و ریاضت افراد و از آن طریق بالابردن تواناییهای معنوی آنان، پیششرط گسترش صداقت و راستی در سطوح مختلف جامعه میباشد.